یکی از راه های افزایش قدرت خرید و مقابله با تورم، سرمایه گذاری در بورس می باشد. اما موضوع مهم این است که چگونه بتوانیم یک سرمایه گذاری درست داشته باشیم و بتوانیم سهام شرکت های مناسب را خریداری کنیم.
یکی از ابزارهایی که به کمک آن میتوانیم وضعیت شرکت ها را مورد بررسی قرار دهیم، تحلیل بنیادی است.
در این مقاله قصد داریم به معرفی تحلیل بنیادی بپردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی هدف این است که سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن نسبت به ارزش ذاتی سهم آگاه شود و به این نتیجه برسد که آیا سهام مورد نظر برای سرمایه گذاری مناسب است یا خیر.
تحلیل بنیادی هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر گذار است را در نظر میگیرد. در این نوع تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط کلی اقتصادی و وضعیت بازارهای موازی تا عوامل اقتصاد خرد مانند عملکرد مدیریت شرکت، مورد توجه قرار میگیرد.
در تحلیل بنیادی، سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند.
در مقایسه این دو ارزش یکی از حالات سه گانه زیر ممکن است رخ دهد:
- اگر در بررسی سرمایهگذار، ارزش بازار آن سهم از ارزش ذاتی آن کمتر باشد امکان رشد دارد و بنابراین برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم undervalue است.
- اگر در یررسی سرمایهگذار، ارزش بازار سهم از ارزش ذاتی آن بیشتر باشد، بنابراین آن سهم به اصطلاح گران بوده و برای خرید مناسب نیست، همچنین اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته می شود که سهم overvalue است.
- اگر در بررسی سرمایهگذار ارزش بازار سهم با ارزش ذاتی آن برابر باشد، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است.
مراحل تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی سرمایه گذار باید به بررسی چهار موضوع کلی و مهم زیر بپردازد:
- بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور
- بررسی وضعیت صنعت
- بررسی وضعیت شرکت
- بررسی و ارزشگذاری سهام شرکت
با توجه به مراحل بالا، تحلیلگر با دو رویکرد جز به کل و کل به جز میتواند نسبت به انجام تحلیل بنیادی اقدام کند.
در رویکرد کل به جز، تحلیلگر ابتدا به بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور و عوامل کلان تاثیرگذار بر آن میپردازد. سپس به سراغ تحلیل صنایع میرود و عوامل تاثیرگذار بر بازار و صنایع مختلف را بررسی میکند.
تحلیلگر با توجه به عوامل تاثیرگذار بر صنایع مختلف، آنها را با یکدیگر مقایسه میکند. در بخش نهایی تحلیلگر به بررسی وضعیت مالی شرکتها و ریسک سرمایه گذاری در آنها می پردازد.
اما در رویکرد جز به کل تحلیلگر ابتدا لیستی از شرکتهای پرپتانسیل را تهیه میکند و معیارهایی چون نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)، صورتها و نسبتهای مالی، گزارش حسابرسان، سود تقسیمی، رشد سود و رشد شرکت، نقدینگی شرکت، اخبار و اطلاعات درون شرکتی و ارزش سهام را بررسی خواهد کرد.
سپس شرکتی که شرایط مناسبتری برای سرمایهگذاری دارد، انتخاب میشود. بعد از انتخاب شرکت، به بررسی وضعیت صنعتی که در آن فعالیت دارد، میپردازد.
پس از آنکه صنعت مورد نظر بررسی شد، عوامل تاثیرگذار بر وضعیت کلی اقتصاد مانند تورم، رکود، نرخ بیکاری، منطقی بودن یا نبودن سرمایه گذاری در بورس در شرایط فعلی و… را ارزیابی میکند.
جمعبندی
تحلیل بنیادی یکی از مهمترین و اساسیترین روش تحلیل در بازار بورس است. هر کسی که بتواند به خوبی تحلیل بنیادی را یاد بگیرد، میتواند به راحتی وضعیت بنیادی یک شرکت را تحلیل کند، و تفاوت ارزش واقعی با ارزش ذاتی سهم را بسنجد و در نهایت بتواند سهام مناسب سرمایه گذاری را انتخاب کند.
سلام، لطفاً نظر خودتو درباره این پست بنویس 😍