در مقاله تحلیل تکنیکال چیست به معرفی تحلیل تکنیکال و تاریخچه پیدایش آن پرداختیم و با این روش تحلیلی آشنا شدیم. با گذشت زمان محققان بازارهای مالی و تحلیل تکنیکال به بررسی هر چه بیشتر این روش پرداختند و حاصل این تحقیقات پیدایش سبکهای متفاوت در تحلیل تکنیکال شد. امروزه تحلیلگران تکنیکال معمولاً از یکی از این سبکها یا ترکیبی از آنها را استفاده میکنند. در ادامه با سبکهای متفاوت در تحلیل تکنیکال آشنا خواهیم شد.
سبک کلاسیک
سبک کلاسیک تحلیل تکنیکال را میتوان یکی از قدیمیترین و پرکاربردترین سبکها در تحلیل تکنیکال بر شمرد. این سبک بر پایه شناسایی الگوهای قیمتی و سطوح حمایتی و مقاومتی استوار است. سبک کلاسیک را میتوان پیشنیاز سایر سبکها در نظر گرفت، به طوری که افراد قبل از یادگیری و استفاده از سایر سبکها در ابتدا به یادگیری سبک کلاسیک میپردازند. در ادامه با ابزار های مورد استفاده در این سبک آشنا خواهیم شد.
1.سطوح حمایت و مقاومت
یکی از مفاهیم مورد استفاده در تحلیل تکنیکال سبک کلاسیک، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت است. سطوح حمایتی سطوحی هستند که انتظار میرود قیمت پس از ریزش و رسیدن به آن سطوح تغییر روند دهد و صعودی شود، همچنین سطوح مقاومتی سطوحی هستند که انتظار میرود قیمت پس از یک رشد و رسیدن به سطح مقاومتی از آن سطح تغییر روند دهد و نزولی شود.
2.اندیکاتورها
اندیکاتورها در واقع یک سری محاسبات ریاضی و آمار هستند که با محاسبه مفاهیمی همچون میانگین، انحراف معیار، واریانس و... نتایج حاصل شده را در قالب نمودارها یا اشکال هندسی بر روی نمودار ها نشان میدهند. تحلیلگران تکنیکال با بررسی اندیکاتورها میتوانند سیگنالهای خرید و یا فروش را تشخیص و اقدام به معامله کنند.
از معروف ترین اندیکاتورهای موجود در تحلیل تکنیکال اندیکاتورهای Moving Average، RSI، MACD هستند.
3.الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک یکی از پرکاربردترین مفاهیم تحلیل تکنیکال سبک کلاسیک هستند. الگوهای کلاسیک به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ الگوهای ادامه دهنده و الگوهای بازگشتی.
الگوهای ادامهدهنده الگوهایی هستند که با تشکیل آنها قیمت مدتی روند فرسایشی و سپس روند قبلی خود را ادامه میدهد. الگوهای ادامهدهنده مانند الگو مثلث و پرچم.
الگوهای بازگشتی الگوهایی هستند که قیمت پس از تشکیل آنها روند قبلی خود را تغییر میدهند و اگر روند قبلی صعودی باشد روند پس از تشکیل الگو نزولی میشود. الگوهای بازگشتی مانند الگو سروشانه، کف یا سقف دوقلو و کنج
سبک هارمونیک
لئوناردو فیبوناچی ریاضیدان مطرح ایتالیایی در قرن 13 پس از تحقیق بر الگو زاد و ولد خرگوشها یک سری عددی به صورت 1.1.2.3.5.8.13.21... کشف کرد و با بررسی بیشتر بر روی این سری به رابطهای در این سری عددی دست یافت و این رابطهها باعث پیدایش نسبتهای فیبوناچی شد. نسبتهای فیبوناچی به کرار در طبیعت، نجوم، بدن حیوانات و حتی بدن انسان مشاهده میشوند.
محققان علم تکنیکال با بررسی نسبتهای فیبوناچی در تحلیل تکنیکال متوجه شدند که این نسبتها در تحلیل تکنیکال نیز کاربرد دارند و قیمتها به این نسبتها حساساند و واکنشهایی از خود نشان میدهند.
نسبتهای فیبوناچی مانند 0.38 و 0.61 و 0.78 و 1.272 و 1.618 و... به دو صورت 1.ساده و 2.ترکیبی(هارمونیک) استفاده میشوند.
سبک چنگال اندروز
خط میانی یا چنگال نخستین بار توسط دکتر آلن هال اندروز معرفی شد و به همین جهت این ابزار چنگال اندروز نام گرفت. این سبک متاثر از قانون عمل و عکسالعمل نیوتن است. در این سبک پس از شناسایی نقاط بازگشتی (پیوت) و همچنین طبق نکات و اصول خاص خود، خط میانی را ترسیم میکند.
این سبک دارای پنج قانون است و مهمترین قانون آن، قانون طلایی است؛ در این قانون بیان میشود که نمودار تا 80% احتمال دارد به خط میانی برگردد. تحلیلگران سبک چنگال به دنبال شناسایی چنگالهای معتبر و معامله بر اساس آن هستند.
سبک ایچیموکو
این سبک اولینبار توسط یک روزنامهنگار ژاپنی به نام Goichi Hosada ابداع شد. در آن زمان ژاپن یکی از مراکز اصلی کشت برنج در دنیا محسوب میشد. قیمت برنج و پیشبینی آن برای ژاپنیها از درجه اهمیت بالایی برخوردار بود. در سال 1968 Goichi Hosada تحقیقاتش را در قالب کتابی ارائه نمود. سیستم معاملاتی ایچیموکو در واقع یک نوع اندیکاتور با محاسبات بیشتر و پیشرفتهتر نسبت به سایر اندیکاتورها است. این اندیکاتور تشکیل شده است از 5 جزء:
1.تنکانسن (Tenkan-Sen)
2.کیجونسن (Kijun-Sen)
3.چیکواسپن (Chikou-Span)
4.سنکو اسپن A (Senkou Span A)
5.سنکو اسپن B (Senkou Span B)
این سبک بیشتر مورد استفاده تحلیلگرانی قرار میگیرد که افق زمانی کوتاهمدت دارند و قصد نوسانگیری از اوراق بهادار را دارند.
سبک گن
ویلیام دلبرت گن نویسنده و تحلیلگر مطرح آمریکایی، مبدع سبک گن بود. وی در سال 1910 اولین کتاب خود را با نام Speculation a potfitable profession را منتشر کرد و بعدها کتابهای دیگر در زمینههای رمان تخیلی، جنگ و بازارسهام منتشر کرد. وی مطالعات خود بر روی بازار سهام را از سال 1820 شروع کرد. وی با مطالعه بر کتاب مقدس و همچنین تحقیق بر روی سیکلهای زمانی، متوجه تکرار سیکلهای زمانی خاص در بازار سهام شد. از یافتههای گن میتوان به مربع 9تایی، اعداد مارپیچ مربعی، اعداد مارپیچ حلزونی، شش ضلعی و دایره 360درجه اشاره کرد.
این سبک با دید ویژهای به مفهوم زمان توجه دارد و در کنار قیمت به زمان و سیکلهای برگشتی بازار توجه بیشتری دارد.
سبک پرایس اکشن
در سبک پرایس اکشن، توجه بیشتری به رفتار قیمت میشود و در واقع این سبک توسعه یافته سبک تکنیکال کلاسیک است، به این شکل که بعضی مفاهیم تکنیکال کلاسیک در سبک پرایس اکشن مشاهده نمیشوند؛ مانند اندیکاتورها و از طرفی بعضی مفاهیم در پرایس اکشن با دقت و توجه بیشتری به آن دقت میشود؛ مانند کندل های شمعی و سطوح حمایت و مقاومت استاتیک.
تحلیلگران این سبک معمولا افق کوتاه مدتی دارند، در نتیجه این سبک بیشتر در شرایط نوسانگیری کاربرد دارد.
پرایس اکشن خود نیز دارای سبکها و روشهای متنوعی است که سبکهای معروف آن عبارتند از: ال بروکس، لنس بگز و RTM
سبک الیوت
رالف نلسون الیوت بنیانگذار سبک الیوت است. وی در زمینههای تجاری فعالیت داشت اما در سن 58 سالگی به دلیل ابتلا به بیماری مجبور شد بازنشسته شود. وی در زمان بهبودی و نقاهت به بررسی رفتار بازار سهام پرداخت و متوجه یک نظم و انضباط خاص در نمودار شد. تحقیقات وی بر روی نمودار اوراق بهادار باعث ایجاد تئوری امواج الیوت شد.
در این تئوری هر روند دارای دو نوع موج است:
1. امواج انگیزشی
2.امواج اصلاحی
به طوریکه هر موج دارای 5 موج انگیزشی و 3 موج اصلاحی است. امواج انگیزشی با 1 . 2 . 3 . 4 . 5 و امواج اصلاحی با A . B . C نام گذاری میشوند. به عنوان مثال در یک موج صعودی امواج 1 و 3 و 5 صعودی و 2 و 4 اصلاحی هستند و در نهایت قیمت در قالب امواج A , B , C اصلاح میکند. در این تئوری هر موج نیز دارای ریز امواجی به همین شکل است.
تحلیلگران سبک الیوت به دنبال شناسایی امواج فعلی و آینده قیمت هستند.
این سبک بعدها توسط افرادی همچون رابرت ماینر، گلن نیلی، بیل ویلیامز و پریچر توسعه یافت.
سلام، لطفاً نظر خودتو درباره این پست بنویس 😍